وای که هر قدر از استرس این روزا بگم کم گفتم وسط اثاث کشی و سفر روسیه و عروسی دفاع هم اشتم زنگ زدیم مامان جون اومد کمکمون کرد خداروشکر خداروشکر با نمره نوزده و نیم دفاع کردم برام خیلی ارزشمد بود با وجود بچه کوچیک
خداجونم شکرت کمکم کردی این دو سال رو با تمام سختی هاش سپری کردم و الهی شکر که خوب تموم شد
صبح روز دفاع اومدم سرکار پنج شنبه 12 شهریور بعد کلی تمرین کردن رفتیم دنشگاه زودتر از موئد نوبتم شد و زنگ زدم بابا جون اومد شما هم پیش مامان جون بودی خیالم راحت بود دفاع کردم راحت خداروشکر اینقدر خدا کمکم کرد که هر قدر ازش تشکر کنم کمه اون همه استرس تبدیل شد به اعتماد به نفس نه صدام لرزید نه هول شدم با نهایت ارامش دفاععععععععععع کردم و خیلی عالی ود میشد بهم کامل هم بدن اما خوب دیگه بازم الهی شکررررررررررررر
نظرات شما عزیزان: